۱۳۸۸/۱۲/۰۱


- فیلترشکن خوب سراغ داری؟
- چیه میخای سایت خلاف بری؟!
- نه بابا! میخام ایمیلمو چک کنم.

Posted by نگاشته شد در ساعت ۱۷:۱۷

0 دیدگاه

۱۳۸۸/۱۱/۲۷


دیشب به تصادف به غزلی از هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) برخوردم که به نظرم رسید که زبان حال این روزهای جنبش سبز است. خواندنش مرا زنده کرد. امیدوارم با شما نیز چنین کند:

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینه ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است

دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل آدمیان است

دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است

روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی است در این سینه که همزاد جهان است

از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یارب چقدر فاصله دست و زبان است

خون میرود از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشاندن جان است

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است

Posted by نگاشته شد در ساعت ۱۶:۰۷

0 دیدگاه

۱۳۸۸/۱۱/۱۸


کارهای هیچکس (سروش لشگری) را همیشه دوست داشته ام. رپ هیچکس، به معنای واقعی کلمه «رپ فارسی» است. ادبیات رپ او به درستی برخواسته از کف خیابان‌های تهران است. آهنگ اختلاف (اینجا تهرانه یعنی شهری که...) یکی از آهنگ‌های بسیار مشهور او است و بهمن قبادی نیز در فیلم کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره این آهنگ را آورده است.
اما او آهنگ‌های زیبای دیگری نیز دارد. یکی از این آهنگ‌ها یه مشت سرباز است. نکته‌ای که این آهنگ را اخیرا برایم جذاب تر کرده، این است که اگر چه مدت‌ها پیش از انتخابات خرداد 88 ساخته شده، اما به گونه ای است که انگار آن را برای جنبش سروده و خوانده است. نماهنگ زیر را به تمام بچه‌های جبنش سبز ایران، که این روزها گام‌هاشان با خیابان آشناست، و به خود هیچکس عزیز تقدیم می‌کنم.

Posted by نگاشته شد در ساعت ۱۵:۲۴

0 دیدگاه

۱۳۸۸/۱۱/۱۷


در هفته های و روزهای اخیر دوستان زیادی در مورد برنامه ریزی برای 22 بهمن صحبت کرده اند. پیشنهادی مطرح شد مبنی بر این که تا میدان آزادی در سکوت و بدون نمادهای سبز حرکت کنیم و در آنجا پس از میلیونی شدن شروع به شعار دادن کنیم. دوستان دیگری با این کار مخالفت کردند و آن را غیر عملی دانستند و گفتند کودتاچیان میدان آزادی را با ساندیس خورها و بلندگوهای خود پر می‌کنند و اجازه‌ی این کار را به ما نمی‌دهند.
در پاسخ این دوستان، من معتقدم که اگر کودتاچیان توان و جرأت پر کردن میدان آزادی را داشتند، تجمع ساندیسی خود در 9 دی را میدان آزادی برپا می‌کردند تا باشکوه‌تر شود! بنابراین معتقدم کودتاچیان نخواهند توانست میدان را پر کنند و بنابراین تمام تمرکز جنبش سبز باید روی میدان آزادی باشد. اگر برنامه‌ی میدان آزادی در صلح و صفا به نفع کودتاچیان تمام شود، حتی اگر خیابان‌های اطراف پر از سبزها باشد، آن‌ها تصاویر میدان آزادی را به عنوان سند شکست جنبش سبز در بوق و کرنا خواهند کرد. پس با سکوت، بدون نماد سبز و تا حد امکان با قیافه‌ای شبیه ساندیس خوران، باید وارد میدان آزادی بشویم و ناگهان آنجا را سبز کنیم.
فراموش نکنیم که در روز 22 بهمن، مسیر انقلاب-آزادی احتمالا شلوغ‌ترین و دشوارترین مسیر برای رسیدن به آزادی است. پس بهتر است برای رسیدن به آزادی از سایر مسیرها و بزرگراه‌ها استفاده کنیم. البته بررسی اوضاع میدان آزادی در روزهای اخیر و اطلاع از تحرکات کودتاچیان در آن منطقه، راهبرد نهایی ما برای فتح «آزادی» را مشخص خواهد کرد. ما بی شماریم و پیروزی از آن ماست!

Posted by نگاشته شد در ساعت ۱۶:۰۰

0 دیدگاه

 
>