۱۳۸۸/۰۴/۱۰


بله، پس از رخ دادن همه ی این وقایع، اکنون انتخابات تأیید شده است و گفته اند که هیچ اعتراضی به هیچ جا معتبر نیست. گفته اند رئیس جمهور قانونی کشور تعیین شده و همه باید در مقابل او «تمکین» کنند. حال چه؟ آیا به قول بعضی‌ها «نهضت» شکست خورد؟
در اینجا و آنجا زیاد می‌بینم که برخی می‌نویسند و می‌گویند که نباید بگذاریم شعله‌ای که روشن شده خاموش شود. باید همچنان در خیابان‌ها باشیم و مردم را نیز به حضور در خیابان‌ها و اعتراض دعوت کنیم. دارند برای 18 تیر برنامه می‌ریزند و «مسیرهای کارشناسی‌شده» تعیین می‌کنند که چه کنیم که نتوانند متفرقمان کنند و کتک کمتری بخوریم. به نظر من این دوستان مبارزه‌ی سیاسی را با برف‌بازی‌های کودکانه اشتباه گرفته اند. چند پرسش دارم:
آیا اگر نظام حاکم به زور گلوله و گاز و باتوم و ... مانع از برگزاری تجمعات شود، پیروز میدان است؟ آیا اگر مردم با دیدن وضعیت موجود، و از ترس باتوم و بازداشت و مرگ در خیابان‌ها حاضر نشوند و تجمع نکنند بازی را باخته اند؟ آیا اگر آرامش کامل به ظاهر شهر و کشور باز گردد همه چیز مثل قبل شده است؟
پاسخ مثبت به پرسش‌های فوق حاکی از ساده‌لوحی است؛ و این ساده لوحی را عده ای از هر دو طرف دعوا مرتکب می‌شوند. برخی از حامیان وضعیت موجود چنین فکر می‌کنند که اگر اجازه ندهند «نفس‌کشی» جیک بزند پیروز شده اند. برخی از معترضان نیز باور دارند که اگر مردم به خیابان نریزند و هر روز تظاهرات چند میلیونی رخ ندهد، نظام معترضان را سرکوب کرده و می‌تواند شاد باشد.
توجه کنیم که آن چه که رخ داده است، بر صفحه ی زمان نوشته شده است و دیگر پاک نمی‌شود. آن تجمع عظیم انقلاب تا آزادی - که بزرگترین تجمع اعتراض‌آمیز در تاریخ جمهوری اسلامی لقب گرفت - اتفاق افتاده است. و چیزی که رخ داده است، دیگر رخ داده است و دیگر کاری اش نمی‌توان کرد. بنا به اخبار رسمی 19 نفر و بنا به اخبارهای خیر رسمی تا 150نفر در این وقایع کشته شده اند. کسانی که کشته شده اند، کشته شده اند و دیگر کاری اش نمی‌توان کرد.
بله، وقایع اخیر همگی در کارنامه‌ی جمهوری اسلامی ثبت شده است و نه با باتوم، نه با صدا و سیما، و نه به هیچ حربه‌ی دیگری نمی‌توان آب ریخته را به کوزه بازگرداند.
حال اگر ملت به ظاهر خاموش شوند، خاموشی آنان هرگز مانند خاموشی پیش از خرداد 88 نیست. آنان را به گدازه‌هایی تشبیه می‌کنم که در زمان آتشفشان کردن راه بر روی آن‌ها بسته شده است. آیا اگر گدازه آتفشان نکند سرد می‌شود؟ سرد نمی‌شود. دوباره به اعماق بر می‌گردد؛ در زیر لایه‌های زمین جریان می‌یابد؛ سنگ‌های بیشتری را ذوب کرده و به خود ملحق می‌کند؛ بدون سر و صدا آن زیرها کار خود را می‌کند و باز زمانی دیگر، به بهانه و مناسبتی دیگر، سر بر خواهد آورد.
با این وصف، من نه تنها آرام شدن دوباره‌ی اوضاع را شکست نمی‌دانم، بلکه از نظر من این یک پیروزی بزرگ است. به قول کروبی، ما «چیزی بیش از یک دوره‌ی ریاست جمهوری» به دست آوردیم. با جان‌هایی که دادیم، کتک‌هایی که خوردیم، و بازداشت‌هایی که کشیدیم چیزهای زیادی را از دولت حاکمه گرفتیم. حال که پیروزیم، عاقلانه و مدبرانه است که عقب بنشینیم و امیدوارانه و آرام، در اعماق، به گفتن سخنانمان ادامه دهیم. دوباره، هر چند مشکل است، به روند عادی زندگی روزمره برمی‌گردیم و مانند موریانه، و نه چون تبر، آن‌چه را که نمی‌پسندیم، آرام آرام می‌خوریم و می‌پوسانیم.
و امیدمان این است که روزی این بنای کج یا راست شود، یا فرو ریزد.

Posted by نگاشته شد در ساعت ۱۹:۰۹

3 دیدگاه

 
>